مجمع علما و طلاب ارزگان

"پایگاه انترنتی"مجمع علما و طلاب ارزگان

مجمع علما و طلاب ارزگان

"پایگاه انترنتی"مجمع علما و طلاب ارزگان

مجمع علما و طلاب ارزگان

پایگاه اطلاع رسانی"مجمع علما و طلاب ارزگان" با هدف ارائه اطلاعات مفید در باره تاریخ، جغرافیا و مردم ارزگان، آشنایی با علما، شخصیت ها و معرفی فرهیختگان ارزگانی و آثار علمی آنان، ایجاد شده است.
ساختار سایت، دارای چند محور کلی است که موضوعات متعددی را شامل می شود. بخش "تاریخ ارزگان" حاوی اطلاعاتی در باره گذشته تاریخی، جغرافیا و مردم ارزگان است. در بخش "علمای ارزگان"زندگینامه علمای برجسته ارزگان و خدمات علمی، فرهنگی و سیاسی آنان، قرار داده شده است. در بخش "اندیشوران ارزگانی" به معرفی فعالیت های فرهنگی، تبلیغی و پژوهشی فرهیختگان ارزگانی پرداخته شده و آثار علمی فاخر آنان در قالب صدها کتاب و مقاله، جهت استفاده در اختیار عموم قرار گرفته است. بخش"مشاهیر ارزگان" به معرفی شخصیت های تأثیرگذار در منطقه ارزگان و خدمات آنان اختصاص دارد. در بخش "نشست ها و همایش ها" به معرفی اقدامات ثمر بخش مجمع علما و طلاب ارزگان در برگزاری نشست ها و همایش های علمی، پرداخته شده است که همایش بین المللی ارزگان، یکی از نمونه های بارز آن است(متن مجموعه آثار همایش در پنج جلد، جهت دانلود در سایت قرار داده شده است).
امید است با مساعدت فرهیختگان ارزگانی در غنا بخشی محتوای سایت، این پایگاه به سایت مرجع، برای مخاطبان ارزگانی تبدیل شود.

نویسندگان


زندگینامه حجت الاسلام و المسلمین شیخ رمضانعلی فقیهی باغچاری(ره)
مرحوم شیخ رمضانعلی فقیهی، فرزند حاجی کربلایی محمد علی در سال ۱۳۲۰ش، در قریه باغچار از توابع ولسوالی ارزگان خاص به دنیا آمد.
1. تحصیلات:
مرحوم شیخ رمضان فقیهی دارای استعداد عالی و کم نظیر بوده است. تحصیلات خود را در محل از محضر آخوند شیرداغ شروع کرده است، ادبیات عرب را از محضر آخوندشیرداغ استفاده کرده است. بعد در حالیکه هنوز به حد بلوغ نرسیده بوده است برای ادامه تحصیل همراه پدر بزرگوارش راهی نجف اشرف می گردد، در نجف اشرف هم آن طلبه با استعداد و نوجوان، به مدت حدودا ۶سال با تلاش های کم نظیر و جدیت فوق العاده شبانه روزی، سطوح متوسط و عالی را از محضر اساتید بنام آن روز حوزه علمیه نجف اشرف استفاده کرده است، مثل ایت الله فیاض، شهید سید اسدالله مدنی، شیخ کاظم تبریزی و حد اقل دو سال هم به درس خارج ایت الله العظمی خوی شرکت نموده است،
در حوزه علمیه نجف اشرف در حین تحصیل با شخصیت فعال و درس خوان دیگری آیت الله آصف محسنی قندهاری هم مباحثه بوده است، آیت الله محسنی هم به آقای فقیهی احترام خاص قائل بوده است و ان را در دیدار های خود با مومنان باغچاری و ارزگانی اظهار می کرده است.
آقای فقیهی، بعد از دوره عبدالرحمن اولین طلبه باغچاری است که به تحصیل در ارزگان و اطراف آن قناعت نمی کند، و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه نجف اشرف می رود، منتهی بعد از هفت سال تحصیل شبانه روزی، در هوای گرم نجف و نبود، امکانات مناسب و تلاش شبانه روزی و عدم توجه کافی به تغذیه مناسب در حین تحصیل، باعث می شود که اقای فقیهی از نظر روحی و فکری تحت فشار قرار می گیرد و بعد از مشوره با دکتر ها، به توصیه انان، اجبارا با کمال علاقه به ادامه تحصیل، تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف را رها کرده، به وطن باز می گردد، در باز گشت مورد استقبال مردم مومن ارزگان و باغچار قرار می گیرد و در منطقه می ماند،
شیخ فقیهی، اولین شخصیت علمی و حوزوی است که بعد از بازگشت به وطن به «شیخ» معروف می گردد و شیخ مطلق در ارزگان می گردد. قبل از ایشان تحصیل کرده های دینی، به ملا و آخوند معروف بوده اند، عنوان شیخ اولین بار به ایشان استعمال می گردد. عنوان «شیخ» در آن زمان هم سنگ آیت الله العظمی امروز بوده است، عنوان مقدس و بزرگ، نمونه کامل حوزوی آن در نجف اشرف شیخ انصاری رحمت الله علیه بوده است. عنوان شیخ حاکی از مقام علمی عالی همراه با قداست، اخلاق و معنویت بوده است، که در ارزگان چنین عنوانی سابقه نداشته است و اولین بار بوده است که یک چنین شخصیتی عظیم علمی به ارزگان آمده بوده است. حقیقتا هم ایشان از نظر علمی و معنوی، در منطقه ارزگان شخصیت بی نظیر و بی سابقه بود، بلکه می توان گفت که در کل افغانستان از نظر علمی و معنوی کم نظیر بوده است،
جناب آقای فقیهی در سال ۱۳۶۹ بعد از جنگ سال ۱۳۶۹ بین پشتون های ارزگان و هزاره ها به ایران مهاجرت کرد، و با همان شور و شوق جوانی تحصیلات را در حوزه علمیه قم پی گرفتند و حدود ۱۲ سال در درس خارج ایت الله العظمی وحید خراسانی شرکت می کردند، از نقد ها و بحث های علمی ایشان پیدا بود که مانند یک مجتهد مسلم مسائل را طرح و بررسی می کردند.
2. خدمات اجتماعی:
خدمات اجتماعی ایشان بیشتر رنگ فرهنگی و دینی داشته است، و ان خدمات را می شود به دو دوره تقسیم کرد، خدمات دوره قبل از انقلاب اسلامی افغانستان علیه شوروی ها و خدمات دوره انقلاب اسلامی
الف) دوره قبل از انقلاب اسلامی:
۱. جناب آقای فقیهی وکیل ایت الله العظمی خوی بود و به مسائل شرعی مالی مردم و مقلدان آیت اللّه خوی رسیده می کردند و به موارد مصرف شان مصرف می کردند.
۲. مرحوم آقای فقیهی مرجع دینی و علمی مردم باغچار و اطراف آن‌ بود و به مسائل اعتقادی، اخلاقی، تاریخی و معارفی و فقهی مردم پاسخ می دادند.
۳. ایشان به عنوان یک عالم اگاه و درد مند و بی نظیر در ایام عزار داری های محرم و مناسبت های مذهبی، و مردمی، بین مردم سخنرانی و صحبت می کردند و مسائل اعتقادی، مذهبی، تاریخی و شرعی را بیان می کردند.
۴. جناب آقای فقیهی به عنوان یک عالم دین شناس و روحانی مورد احترام و قبول مردم به دعاوی و اختلافات حقوقی، مالی، خانوادگی و ارثی، مردم که پیش ایشان می آمد از نظر شرعی رسیده گی می کردند و دعاوی مردم را حل و فصل می کردند.
۵. ایشان در جلسات رفع اختلافات بین مردم هم که توسط موسفیدان بررسی می گردید، نوعا دعوت می شدند و شرکت می کردند و نظر اصلاحی شان را و راه حل های خود را ارائه می کردند.
۶. آقای فقیهی به عنوان یک عالم دینی و کارشناس دین، در دوستی ها و شادی های مردم شرکت داشتند، و عقد ازدواج جوان ها را بدون هیچ چشمرداشتی می خواندند، و در موارد هم که نیاز به طلاق بود، در صورت لزوم طلاق را جاری می کردند.
۷. ایشان به عنوان یک عالمی مردمی و خدمت گزار، در مراسمات مردمی، که به جهت مرگ و موت ها گرفته می شد، شخصا شرکت می کردند، و تغسیل، تکفین و تدفین اموات با هدایت و راهنمایی ایشان انجام می شد، و برای خواندن نماز بر اموات شخصا در هر شرایطی آب و هوای حتی در ایام برفی هم شرکت می کرد و نماز میت را می خواندند.
۸. در مراسم فاتحه و ختم و قرآنی خوانی ها، حضور می یافت و مثل بقیه قران خوانها، چند جزء قران را می خواندند در مراسم قران خوانی، رسم بود که هر فرد حد اقل پنج جزء قران را بخواند، و همینطور در صورت نیاز و لزوم در مراسم صحبت می کردند و مسائلی دینی و فقهی را مطرح می نمود، و هم چنین در مراسم شبهای قدر و احیایی شبهای قدر همراه مردم شرکت می کردند.
ب) دوره بعد از انقلاب اسلامی
شورای روحانیت باغچار را با حمایت مردم باغچار و همکاری آخوند صاحب باغچار، اقای برهانی و زاهدی و نمایندگان پنج قریه مردم باغچار در سال ۱۳۶۱ برای ایجاد نظم و امنیت و حل و فصل دعاوی مردم و دفاع از مردم باغچار، و حمایت از مجاهدین تشکیل دادند. چون حکومت مرکزی خلقی ها، در ارزگان حاکمیت نداشت، شورای مشترک مجاهدین بین پشتون ها و هزاره ها در مرکز السوالی ارزگان، در اثر اختلافات تضعیف شده از بین رفته بود، و مردم باغچار که در محاصره طبیعی پشتون های دایچوپانی و ارزگانی قرار داشت، نیاز به هماهنگی و همکاری جمعی، در نبود حکومت داشتند. این شوری با چهار عضوی از علمای بزرگ باغچار که در راس شان آقای فقیهی قرار داشت و نمایندگان مردم تشکیل شده بود که به مدت چهار و ظایف حکومت را به عنوان عدول مومنین به عهده داشتند و امور مردم را براساس موازین شرعی حل و فصل می کردند، اعضای این شوری هیچ کدام حق و حقوقی از کسی دریافت نمی کرد، و کار ها را واقعا جهادی انجام می داد.
در سال ۱۳۶۲ با نبود حکومت و اختلاف احزاب سیاسی، نیاز به ایجاد یک مرکزیت واحد برای اداره امور هزاره ها و شیعیان و ایجاد نظم و امنیت و حل فصل دعای و اختلافات و جلوی گیری از نزاع های ناخواسته استه در مرکز السوالی ارزگان احساس می شد، علمای ارزگان در طی جلسات متعدد به توافق رسیدند و شورای برای اداره کل شیعیان ارزگان در مرکز السوالی ارزگان تشکیل بدهد .
به همین منظور شورای روحانیت شیعه تشکیل شد، این شوری در ابتدای پنج عضوی داشت که باز آقای فقیهی ریاست آن را بر عهده داشت. بقیه اعضا آقایان آخوند صاحب باغچار، شیخ محمد تقدسی حسینی، هاشم کربلای سیابغل، جعفری کندلان بود. در سال ۱۳۶۳ آقایان استاد فیاض و آقای افضلی باغچار هم به آن افزوده شد.
این شوری هم چند سال در نبود حکومت مرکزی و اختلافات دوران جهاد، وظیفه حکومت را به عنوان عدول مومنین بر عهده داشت و امور مردم را بر اساس موازین اسلامی، اداره می کردند، در این شورای هم کسی حقوق در یافت نمی کرد، تنها مصارف روزانه و مسافرت های شان را ازبیت المال مسلمین و کمک های مردمی، استفاده می کردند ،
3. خصوصیات اخلاقی:
۱. روحیه حق خواهی
حق طلبی برای یک طلبه، روحانی وعالم دینی از ضروریات شغلی و کاری انان است واقعا این خصیه در حاج اقای فقیهی نهادینه شده بوده، چه در بخش شناخت معارف اسلامی و مسائل دینی، در مباحثات و مناظرات علمی، چه در امور شخصی و رفتار های شخصی و چه در امور اجتماعی و جریان های اجتماعی، ایشان به دنبال حق بود، اولین سوال و مساله برای ایشان این بود که حق چیست؟ و در این جهت مراعات هیچ کسی و هیچ جریانی را نمی کردند، من به عنوان یک طلبه، سالها شاهد این خصیصه ایشان بودم، و برایم بسیار جالب بود.
۲. روحیه علمی
خصیصه دوم روحی ایشان این بود که به قضایای فردی و اجتماعی عالمانه بر خورد می کردند، چه در مواضع فردی، وچه سیاسی و اجتماعی بر خورد عالمانه داشتند، تعصب، قومی، منطقه و صنفی نداشتند، این خصیصه متمم خصیصه اول ایشان بود، ایشان در عین توانای کم نظیر علمی مقبولیت و شهرت مردمی با احترام به هم صنفان خود، مسائل را در جمع مطرح و از نظر علمی و منطقی بررسی می نمود، و نظرات دیگران به دقت گوش می داد و احیانا نقد می کرد.
3. ساده زیستی
یکی از اوصاف روحی ایشان بی تکلفی، ساده زیستی و تواضع ایشان بود، ایشان در زیست شخصی و اجتماعی در عین صلابت و هیبت دینی و علمایی، انسان متواضع، بی تکلف و ساده زیست بود، و با تمام اقشار مردم با تواضع، اخلاق حسنه، و بی تکلف، برخورد می کرد، و روابط و رفت امد عادی اجتماعی داشت . و با کارگران، دهقانان خود می نشست و هم سفره می شد و گفتگو می کرد و احیانا شوخی و مزاح می کرد، و گاهی مثل یک کار گر کار می نمود.
4. خیر خواهی
یکی از خصوصیات روحی ایشان، این بود که عمیقا خیر خواه مردم و همه طبقات بود، خصوصا خیر خواه طبقه کارگر، دهقان و ضعفای مردم بود، پدر ایشان حاج کربلای ملا محمد علی، که از سرمایه داران و زمین داران و دام داران منطقه بود، تعداد، دهقان و کارگر، داشت، دایی من مرحوم غلام حیدر زاهدی که یک سال دهقان ایشان بود، نقل می کرد که شیخ همیشه به پدرش در باره مراعات حقوق دهقانان و کارگران و عدم سخت گیری به آنان تذکر می داد، و از کارگران و دهقانان دفاع و حمایت می کرد. پدرش گاهی، با شیخ شوخی می کرد که شما طرفدار من هستید یا طرفدار کارگران، عجب است من پسر بزرگ کردم که حامی من باشد، ولی شما که شیخ هم شده اید باز از من حمایت نمی کنید، شیخ می گفت : حق و احترام پدری شما سر جای خودش محفوظ است، ولی شما مرا تربیت کردید که عالم شوم، برای اینکه خیر شما را بخواهم و راه های شرعی را بشما بگویم ؛ نه اینکه از شما کور کورانه حمایت کنم، پدرش می خندید و خوشحال می شد.
5 . تعبد و اخلاص
یکی از رازهای موفقیت ایشان در زندگی، معنویت، تعبد، اخلاص و محبت به اهل بیت بود، اثار سجده های طولانی و نورانیت معنوی در چهره ایشان نمایان و قابل مشاهده بود، ایشان در حین نماز با توجه و خضوع خاصی نماز می خواند و بعد از نماز مدتی به تعقیبات مشغول بود،
6. محبت به اهل بیت(ع)
محبت ایشان به اهل بیت مخصوصا به امام حسین علیه السلام مثال زدنی و درس آموز است . ایشان مخصوصا در روز های تاسوعا و عاشوری با حال خاصی وارد مجلس می شد، و با هیچ کسی خوش بیش نمی کرد، بگونه که حال مصیبت زده گی از سر و وضع او قابل مشاهده بود و مثل یک پدر مرده و فرزند مرده به نظر می رسید . و همینکه وارد مجلس می شد نمی نشست و در میان مردم با حال زاری می ایستاد و شروع به صحبت می کرد و با تمام وجود خود آن چنان جان سوز سخن می گفت و روضه می خواند و گریه می کرد که محشری به پا می شد و مردم، مرد و زن با صدا،بلند گریه می کردند.
4. تدریس و تبلیغ:
جناب آقای فقیهی وقتی از تحصیل بر می گردد، مورد استقبال بی سابقه مردم قرار می گیرد، چون برای اولین بار بعد از دوره عبدالرحمن یک عالم عالی قدر و یک شخصیت علمی تحصیل کرده حوزه علمیه نجف به ارزگان می آید، مردم مرکز ارزگان پیش قدم می گردد و از ایشان در خواست می کند که در مرکز السوالی ارزگان خاص بیاید و به هدایت مردم به پردازد، ایشان هم می پذیرد و در مرکز ارزگان در قریه کهنه بازار اقامت می کند، و مسجد جامع کهنه بازار را پایگاه تبلیغ، تدریس و نماز جماعت قرار می دهد.
آقای فقیهی با اینکه از آیت الله العظمی خوی وکالت داشته است و از نظر مالی با کمک مردم کدام مشکلی نداشته است، اما ساختن مدرسه علمیه مستقل را با توجه به فضایی اجتماعی مرکز السوالی که شرایط و آثار تقیه هنوز وجود داشته است، مناسب نمی بیند.
مسجد جامع کهنه بازار، که یاد گار دوران ولایت ارزگان بوده و در زمان که بازار و تجارت و محل اداری در کهنه بازار وجود داشته، مسجد مذکور محل تجمع روزانه اهل سنت و نماز گزاران آنان مخصوصا نماز جمعه آنها بود است. در کنار مسجد دو تا اتاق بوده است که در دوره ولایت، محل اسکان طلاب اهل سنت بوده است، وقتی بازار و محل ادارات حکومتی به محل جدید در نزدیکی کوه، آب گرم و در مسیر رود خانه ناوه شالی و سر تنگی منتقل می شود، اطراف مسجد کهنه بازار، هزاره ها و شیعه ها ساکن می گردد، وکهنه بازار می شود محل زندگی هزاره های شیعه، و طلاب اهل سنت هم می رود. به همین دلیل مردم کهنه بازار از فرصت استفاده می کند در کابل در خواست می دهد که با توجه به شرایط جدید و وقوع مسجد در محله شیعه ها، مسجد به آنان واگزار گردد، که در خواست انان با پیگری مجدانه شیعیان مورد موافقت قرار می گیرد و فرمان تعلق مسجد به شیعیان را نمایندگان مردم کهنه بازار باخود می اورد، منتهی سنی های محل بدلیل نداشتن مسجد جامع، می گویند که روز ها و شب ها، مسجد مال شما باشد، منتهی فقط روز های جمعه تا زمان که اهل سنت، مسجد جامع برای خودشان نساخته اند می آید در مسجد نماز جمعه را بر گزار می کند، ( به نقل از معلم عبدالحسین کهنه بازاری).
اقای فقیهی در دوره چند سال که در ارزگان مقیم بوده است در همان مسجد نماز جماعت داشته است و در محرم عزاداری و سخنرانی داشته است، و در دو اتاق کنار مسجد طلاب علاقه مند از مرکز ارزگان و اطراف ساکن بوده و جناب آقای فقیهی برای آنان درس می گفته است، ( به نقل از آقای ملا نبی رضایی).
بعد از چند سال حضور با برکت در مر کز السوالی و تعلیم و تربیت طلاب، و رشد فرهنگ دینی و ترویج و تبلیغ علوم الهی در میان مردم و رشد نسل مومن و آشنای به فرهنگ دینی، جناب آقای فقیهی به دلایلی که من نمی دانم بعد از چند سال حضور در مرکز السوالی ارزگان خاص به زادگاهش باغچار بر می گردد و در آن جا به ترویج دین و تبلیغ معارف الهی و هدایت و راهنمایی مردم می پردازد، و تا در باغچار حضور داشته است بکار خودش ادامه می دهد. در باغچار هم به دلائل که من نمی دانم باز جناب آقای فقیهی مدرسه علمیه نمی سازد، اما در خانه خود به طلاب علاقه مند درس می داده است.
5. روش تبلیغی:
مرحوم فقهی در تبلیغ از سبک گفتگوی چهره به چهره استفاده میکرد و مهارت فوق العاده در این زمنیه داشت. ایشان در هر مجلس و محفلی که شرکت میکرد اداره و نظم جلسه را بدست می گرفت و به تناسب مخاطبان خویش مسئله شرعی در جلسات عموی و یا عملی در بین اهل علم را مطرح و در اطراف آن به بحث و گفتگو می پرداخت و همه از مباحث مطرح شده لذت می بردند و استفاده می کردند. یکی از خصیصه های روی روحی ایشان این بود، که در هر مجلس و محفلی که می نشست، چه مجلس عوام و چه خوهص به تناسب مجلس، یک مساله علمی، فقهی و اعتقادی را طرح می کرد، و به روش سوال و جواب، که در میان فلاسفه به روش سقراطی معروف است، مساله را بررسی می نمود، که من از این روش به تبلیغ چهره به چهره یاد می کنم. این روش با توجه به سطح فکری عامه‌ و متوسط مردم یکی از بهترین روش های تبلیغ و تربیت دینی می باشد، باتوجه به توانای علمی و مقبولیت که ایشان در میان عوام و خواص داشت این روش بسیار تاثیر گزار و موفق بود.
جناب آقای فقیهی با این رویش عالمانه، در سال‌های که بین مردم حضور داشت در حفظ عقاید، تربیت و رشد دینی، مردم و جمعی عظیم از مؤمنان بسیار موفق بوده است، و حقیقتا ایشان در انجام این رویش بی نظیر بود و جای ایشان خالی است.
یکی از روش های ایشان روحیه علمی و گفتگوی چهره به چهره بامردم بود، و همین روش در ارزگان باعث شده بود که علاوه بر تربیت نسل جوان تشنه ی تحصیل علوم دینی، مردمان متدیین هم با مسائل و معارف دینی شان آشنا شوند در واقع مجالس حاج اقای فقیهی کلاس درس فقه و معارف الهی بود.
مرحوم حاج موسی حسینی، از سرمایه داران و یاران مومن آقای فقیهی بود که در سیدان ارزگان زندگی می کرد. حاجی ان قدر به اقای فقیهی علاقه، اعتقاد و اعتماد داشت، که موقع مرگ شان آقای فقیهی را بعنوان وصی خود انتخاب نمود، حاج موسی از کسان بود که در خانه خود منبر داشت، هر آخوند که مهمان او می شد از او می خواست که برایش صحبت و روضه بخواند،
حاج محمد زوالی سیابغل، مرد متدین و مومن و سرمایه دار بزرگ ارزگان، یکی دیگر از همراهان و مریدان آقای فقیهی بود که بعد ها در دوره های بعد از حامیان اصلی مدرسه علمیه امام صادق ارزگان گردید.
حاج قربان کهنه بازاری که آثار سجده در پیشانی او وجود داشت مرد متعبد، متدین و از مغازه داران و دکان داران شیعه ارزگان بود. یک روز در ایام تحصیل در ارزگان به مناسبتی به مغازه اش رفتم، همینکه شناخت طلبه هستم مساله شرعی را سوال کرد، وقتی من جواب دادم، گفت من این مساله را و مسائل امثال ان را از آقای فقیهی آموخته ام، این افراد و امثال انها، عجیب ارادت و علاقه به آقای فقیهی داشتند که نشانه، تلاش دینی صادقانه آقای فقیهی در ارزگان بود. اقای فقیهی واقعا شخصیت تربیت شده و عالم دینی بود هر کس با او آشنا می شد در او علم، ایمان، تقوی، اخلاص، معنویت و خیر خواهی و حق طلبی را می دید.
مرحوم غلام رضا زاهد باغچاری که یکی از ارادت مندان آقای فقیهی بود، می گفت من وقتی به حاج اقای فقیهی اشناشدم دلم می خواست تازنده هستم به ایشان خدمت کنم. اما مشکلات روز گار مانع بود، اگر نه این کار را می کردم، ایشان خاطره تقلید خود را بعد از فوت آقای حکیم را نقل می کرد، که علمای ارزگان در تقلید دو دسته شدند، آن زمان اقای نقوی هم به ارزگان آمده بود، یک عده مقلید آیت الله العظمی خوی و عده هم مقلید آیت الله العظمی امام خمینی شده بودند. من چون حاج اقای فقیهی را از نظر علمی و تقوای از بقیه علما بالاتر می دانستم، رفتم خدمت ایشان و از ایشان سوال کردم که به نظر شما از کدام یکی از مراجع، باید تقلید کرد.
6. شاگردان:
شاگردان که از محضر حاج اقای فقیهی در ارزگان استفاده کرده اند، آقایان ملا سید غلام حیدر موسوی از کهنه بازار، ملا موسی، از شیخه ارزگان، کربلای ملانبی رضایی، از پشته باغچار، حاج ملا عبدالله ناصری از هوتی دایچوپان، حاج ملا خدارحم ارزگانی، از حسینی، ملا محمد شاه حسینی از حسینی، شهید حجت الاسلام والمسلمین کریمی از شیرداغ، و آقای تقدسی از شیرداغ، و عده دیگری که اسم شان را نمی دانم. از دیگر کسانی که در باغچار از محضر استاد فقیهی استفاده کرده‌است. از آن جمله می توان افرادی مانند: حجج اسلام والمسلمین آقایان شیخ نادرعلی رحیمی، مرحوم شیخ یعقوب علی منتظری، مرحوم شیخ عبدلله مهدوی، ملا ابراهیم و... را نام برد.
7. وفات:
شیخ رمضان فقیهی پس از یک عمر تحصیل، تدریس و ارائه خدمات فرهنگی و اجتماعی به جامعه شیعه، سر انجام در سال ۱۳۸۲ ش در سن ۶۳ سالگی در شهر مقدس قم، دار فانی را وداع گفت و در بهشت معصومه به خانه ابدی آرام گرفت- رضون الله تعالی علیه "عاش سعیدا و مات سعیدا"

(تهیه و تنظیم: حجت الاسلام عبد الله فقیهی فرزند آن مرحوم، به نقل از آیت الله وثوقی ارزگانی)

smileyتذکر: هرگونه استفاده از مطالب این سایت، تنها باذکر منبع: پایگاه اطلاع رسانی مجمع علما و طلاب ارزگان، مجاز است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی