(فیلم کوتاه از سخنان مرحوم آخند صاحب باغچار (رضوان الله علیه)= کلیک
زندگی نامه: مرحوم حجت الاسلام و المسلمین ملا نظرآخند معروف به (آخند صاحب باغچار) به عنوان یک شخصیت علمی، معنوی و پارسا و خدوم، مورد احترام مردم منطقه باغچار و ارزگان بود. در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۱۵ به پاس خدمات ارزنده علمی بیش از نیم قرن این عالم وارسته، از سوی علما و طلاب منطقه ارزگان در شهر پیشوای ورامین، با حضور علما و مهاجرین، تجلیل گردید. آنچه ذیلا میآید بیان زندگی علمی ایشان است که در زمان حیات بابرکت آن عالم گرانقدر، تهیه شده است.
۱ شخصیت علمی
این جانب ملا خدا نظر معروف به آخوند باغچار در سال ۱۳۰۸ شمسی در قریه باغچار از توابع ارزگان خاص در یک خانواده متدین و مذهبی به دنیا آمده و تحت کفالت پدر و مادر مؤمن و پرهیزگار رشد یافته و بزرگ شده ام. در سنین نوجوانی شروع به تحصیل علوم دینی کرده دروس مقدماتی صرف نحو و مقداری از صمدیه را در زادگاهم نزد مرحوم جناب ملا محمد حسین آخوند فرا گرفتم. ایشان مرد شریف و از شاگردان مرحوم شیخ محمد علی مدرس افغانی در دوره پنج ساله اقامت مرحوم مدرس در زادگاهش منطقه خربید بود. در این دوره دو نفر از باغچار نزد ایشان تلمذ نموده اند یکی مرحوم ملا محمد حسین آخوند و دیگری مرحوم ملاحسین کربلای که خداوند هر دو را غریق رحمت بیکران خویش بگرداند.
مردم آن زمان نوعاً به علم و عالم و تحصیلات دینی به دیده احترام و تقدس می نگریدند، خانواده من هم با همین نگاه فرهنگی و علم دوستی، با مساعدت های خاص مرحوم پدرم قاسم علی مرا تشویق به ادامه تحصیل نمودند. از همین رو در آغاز سن جوانی به منظور فراگیری علم و دانش از زادگاهم باغچار هجرت نموده و عازم منطقه شیر داغ شدم. در شیر داغ آن زمان حوزه درسی جناب آخوند ملا برات علی شیرداغ شهرت عام داشت. من نیز پس از ورد بلافاصله در جرگه درسی ایشان راه یافته و از محضر درسی ایشان بهره مند گردیدم ایشان استاد و مرشد متقی، روشن ضمیر و در واقع تندیس تقوا و پرهیزگاری بود. مرحوم آخوند شیر داغ از هم دوره های سید جلیل القدر جناب آقا (سید رجب از باغچار بوده و هر دو در حوزه علمیه کربلای عبدالعلی مالستان از علمای تحصیل کرده مشهد درس خوانده اند. پس از تحصیل آخوند به شیرداغ و آقا به باغچار بر میگردد و با برگشت آنان وضعیت فکر و فرهنگ دینی مردم این مناطق تحول محسوس و روشنی مییابد جناب آخوند شیرداغ مدرسه مستقل نداشت در خانه شخصی خود تدریس میکرد؛ اما سلوکش با طلاب و محصلین پدرانه و مهربانه بود به هر حال در مدت ۴ سال اقامتم در مدرسه ایشان موفق شدم دروس ذیل را از محضر ایشان فرابگیرم در ادبیات شرح ملا جامی، سیوطی و سعدیه در فقه وسیله النجاة آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، منهاج الصالحین آیت الله حکیم هر دو جلد شرایع الاسلام محقق حلى عروة الوثقى سید محمد کاظم یزدی در تفسیر مقداری از تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی و در کلام شرح حادی عشر و رساله در اخلاق را فرا گرفتم.
از محاسن روش تحصیلی آن زمان این بود که طلاب با استاد مدرسه کاملاً همراه و همدل بوده به توصیه های ایشان توجه کامل داشتند بر همین اساس و به توصیه ایشان بعد از فرگیری درس در کلاس بدون استثنا دوباره آنها را مباحثه می کردم و بدین طریق درسها را خوب یاد میگرفتم روی همین جهت بعد از مدتی مورد توجه خاص استاد قرار گرفته و با ایشان مأنوس شدم به نحوی که در بعضی از مسافرتها با ایشان همرا بوده و در برخی فعالیتهای اجتماعی مورد اعتمادش بودم. آخوند مرد کم حرف و در فقه فتوای واقعاً متخصص بود گویا تا آن زمان، شرایع الاسلام را ۱۳ دوره تدریس کرده بود. خاطره که از این دوره به روشنی به یاد دارم این است که روزی شیخ قاسم علی شهرستان از تحصیل کردگان نجف اشرف که فردی ملای بود در مسیر مسافرت خود به سوی مشهد به شیر داغ آمده و مهمان جناب آخوند شد. شب با حضور طلاب مذاکراتی بین آنان رد و بدل شد صبح هنگام خداحافظی شیخ قاسم علی دستش را به طرف آخوند دراز کرده گفت متقی بوده ای اما ملانه دستت را بده که عقد اخوتی با هم بخوانیم روا نباشد روز قیامت برات علی بهشت برود و قاسم علی جهنم به هر تقدیر پس از سپری نمودن چهار سال در حوزه مرحوم آخوند شیر داغ با مرحوم حاج آقای فقیهی که البته ایشان دیرتر از من به شیر داغ آمده بود، قصد عزیمت به مدرسه علمیه شیخ صفر علی مالستان را نمودیم استاد بزرگوار ما جناب آخوند وقتی متوجه عزم رفتن ما شد با اخم پدرانه و آهسته گفت: «آری بروید مو که اینجا برای دیباچه خوانی هستیم از این سخنش ناراحتی به روشنی پیدا بود».
مدرسه علمیه شیخ صفر علی در قریه (لاله) چک مالستان نخستین جای بود که توجه طلاب تازه وارد را به خود جلب میکرد من و مرحوم حاج آقای فقیهی نیز بعد از ورود به مالستان قصد آنجا کردیم شیخ صفر علی از فضلا و محصلین حوزه علمیه نجف اشرف بود بعد از ورود به مدرسه شخص ایشان برای پذیرش از ما امتحان گرفت من باب استثنای سیوطی ابن مالک و مرحوم آقای فقیهی شرح ملا جامی را امتحان دادیم به محض خواندن عبارت مرحوم شیخ صفر على متقاعد شده و فرمود کافی است نیاز به توضیح دادن نیست لذا هر دو نفرمان را پذیرفته و در مدرسه اش جای داد. دروسی که در مدرسه علمیه ایشان تدریس میشد از مقدمات ادبیات فقه و اصول بودند تا کتاب قوانین الاصول مرحوم میرزای قمی.
در مدت چهار سال اقامت در حوزه علمیه شیخ صفر علی موفق شدم برخی از درس ها را دوره نموده و برخی از دروس جدید مانند کتاب حاشیه در منطق و معالم الدین در اصول را نزد ایشان تلمذ بنمایم. همچنین کتاب مطول در معانی بیان و بدیع را نزد سید هاشم فاضل مالستانی از فضلا و محصلین مشهد و از شاگردان ادیب نیشابوری فرا گرفتم. جناب شیخ صفر علی استاد مدرسه شخصی پاک، بادیانت محب راستین اهل بیت ، خطیب و روضه خوان بود روضه هایش همواره با شور و حالی عجیب که حکایت از صفای باطن و ارادت وی به خاندان عصمت و طهارت داشت همراه بود در سفری که با ایشان برای شرکت در مراسم فاتحه پدر آقای وحیدی هو تقول به آنجا رفتیم، شب در اجتماع مردم مرحوم شیخ صفر علی روضه ای خوبی خواند.
پس از مراسم شیخ وحیدی رو به استاد ما کرد و گفت: آتی شیخ صفر علی روضه های تو مثل باران بهار میماند که پایه پایه میآید و میرود در طول مدت چهار سال حضورم در این مدرسه رابطه ام با استاد شیخ صفر علی نیز خوب و صمیمی شده بود به گونه ای که در کنار درس و بحث گاه در این گونه سفرها و مشابه آن با وی همراه بودم. به هر تقدیر بعد از گذراندن یک دوره هشت ساله طلبگی حدود سال های ۳۱ با ۳۲ شمسی به زادگاهم باغچار برگشتم حضورم در بین مردم خوب باغچار با اقبال عمومی مواجه شده و فعالیتهای دینی فرهنگی و آموزشی منطقه به عهده این جانب واگذار شد. مردم باغچار مانند مناطق دیگر هزاره جات، از نظر معیشت و اقتصاد در فقر و تنگی به سر میبردند خصوصاً از جهت مسکن در خانه های بسیار قدیمی و کوچک زندگی میکردیم با وجود همه این محذورها بنده با همکاری مؤمنین منطقه موفق شدم در کنار رسیدگی به امور دینی فرهنگی و اجتماعی مردم با دایر کردن جلسات دروس مقدماتی تعدادی از نو آموزان و محصلین دینی را از باغچار و بیرون باغچار جلب نمایم. در ابتدای امر کار آموزش و پرورش طلاب در منزل شخصی خودم و به سختی انجام میگرفت طلاب و محصلین بعضاً در محل و خانه های اهل آبادی اتاق گرفته و بعضی به صورت روزانه از خانه های خود می آمدند. طلاب به تناسب شرایط زندگی شخصی شان بعضی دیرتر و بعضی کمتر سالی و نیم سالی می ماندند و بدین طریق با خواندن و نوشتن مقدمات ادبیات عرب مانند صرف، نحو، قرائت قرآن و احکام شرعی که نیاز مبرم آن زمان بود آشنا می شدند. متون آموزشی که درس می گفتم مقدمات صرف و نحو، صمدیه، سیوطی و عروه الوثقی در فقه بود.از طلاب و محصلین این دوره جناب سید قنبر علی شیخ نادر علی رحیمی حاج ملایر اتعلى، مرحوم ملا عبد الحکیم، ملا سرور علی شهید ملا غلام حسن، مرحوم ملا اختر محمد و جمع دیگر از دوستان و رفقای متدین و نیک نامی بوده اند که حضور متدینانه آنان در میان مردم در آن دوره تاریک همواره غنیمت و مایه روشنایی خیر و برکت بوده اند.
2. شخصیت معنوی
عناصر شخصیت معنوی جناب آخوند، باغچار همانند یک مؤمن واقعی از دو عنصر ایمان و عمل صالح شکل گرفته است. همان دو چیزی که بر اساس آیه شریفه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلْ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» موجب محبوبیت و مجذوبیت انسان مؤمن در دلهای اهل ایمان و یقین میگردد عناصر ایمان و عمل صالح در کنار عفت نفس و مناعت طبع موجود در این انسان وارسته از وی شخصیتی ساخته است محبوب و مردمی باور یقینی به خدا قیامت و پیامبر اکرم و عمری زندگی کردن آمیخته با تقوی و پاکی زهد و پارسایی قناعت و بلند طبعی موجب شده پیدایش حیات طیبه ی توام با آرامش طمأنینه و به دور از نگرانی و اضطراب آزاردهنده و رایج دنیوی در زندگی و سیمای مؤمنانه ایشان شده است که تداعی کننده آیه قرآن کریم «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةٌ طَیِّبَةٌ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون» است. هر زن و مرد با ایمانی که عمل شایسته کند به او زندگی نیکو میبخشیم و در برابر کارهای نیکوترشان پاداششان می دهیم. مجموعه عناصر علم ایمان و عمل صالح، باعث محبوبیت ایشان در دل های مؤمنین منطقه شده و در نهایت ایشان را در سلک یک عالم عامل زاهد پارسا و بنده بی آلایش و مخلص خدا قرار داده است با چنین خصوصیت های ایمانی و کرداری توفیق یافت چراغ علم و ایمان را در منطقه ارزگان به اندازه وسع خود روشن نگه داشته و بذر دانش و تقوی را در جان نسلهای بعد از خویش بیفشاند به نحوی که قریب به اتفاق علمای منطقه بی واسطه یا با واسطه از شاگردان ایشان است.
3. خدمات علمی- فرهنگی
در سال های ۴۲ و ۴۳ منزل مسکونی ام را تغییر داده و منزل جدیدی که اندکی از نظر موقعیت بیرونی و وسعت درونی بهتر بود با هزینه شخصی ام ساخته و به کار آموزش و پرورش طلاب کما فی السابق ادامه دادم در همین سنوات با همیاری خیرین منطقه و برخی از طلاب مانند شهید محمد مظفری اولین مدرسه علمیه باغچار را که در واقع نخستین مدرسه علمیه در سطح ولسوالی ارزگان هم بود در مقیاس و متناسب با شرایط آن زمان تأسیس نمودیم این مدرسه مرکب از یک سالن و یک آشپزخانه و جای نسبتاً مناسبی برای سکونت طلاب و محصلین دینی بود که از جاهای دور می آمدند. بعدها در دهه شصت همین مدرسه توسط فرزندم آقای افضلی و خیرین منطقه توسعه یافته و تبدیل به مدرسه بزرگ و جدیدی باغچار گردید که تعدادی از طلاب و محصلین جوان امروز محصول این مدرسه جدید است.
در آن زمان، به دلایل شرایط کاری و معیشتی مردم که عمدتاً کشاورزی و دامداری بود، در زمستان ها تعداد محصلین بیشتر و در تابستانها کمتر می شدند. کتابها و دروسی را که در این دوره شخصاً به تدریس آنها اشتغال داشتم، در ادبیات عربی شرح ملا جامی، سیوطی ملا جلال الدین در منطق حاشیه و در فقه و اصول معالم الدین، منهاج الصالحین، تحریر الوسیله، شرایع الاسلام محقق حلى و کتاب لمعه شهید ثانی بودند از طلاب و محصلین این دوره میتوانم به دوستان و فرهیختگانی مانند حجج اسلام شهید سید محمد مظفری شهید سید احمد مرتضوى شیخ یعقوب علی منتظری، شیخ محمد فیاض، ملا غلام نبی، شیخ نعمت الله فرقانی شیخ عبد الصمد دانش، حاج غلام رسول شریفی، شیخ حسن امینی، شیخ بستان علی برهانی ملا ،خداداد ملا محسن شیخ عبدالله مهدوی، دکتر محمد امین احمدی و.... تعدادی از بزرگواران دیگر بوده اند که برخی به رحمت حق رفته اند و برخی هم اکنون در قید حیات اند و به حمدالله از چهره های برجسته علمی و فرهنگی منطقه ارزگان به حساب می آیند. البته ناگفته نماند که بسیاری از طلاب و دوستان مؤمن مستعد و با لیاقتی دیگر در این دوره به مدت کوتاه یا متوسط در این مدرسه حضور داشته اند که بعد از فراگیری سواد فارسی و ادبیات مقدماتی، قرآن و احکام به دلیل شرایط زندگی نتوانسته اند ادامه تحصیل بدهند؛ اما هر کدام در جای خود و به قدر وسع و بضاعت خویش به حمدالله انسانهای مفیدی برای جامعه بوده اند. این فعالیتها همچنان ادامه داشت تا زمان مهاجرت. بعد از مهاجرت در سال ۱۳۶۹ با وجود پیری و کهولت سن، مدتی در درس تفسیر آیت الله جوادی آملی شرکت نموده و همراه با آن به مطالعه تفسیر گران سنگ المیزان علامه طباطبایی پرداختم که لذت آن درس و این مطالعه مدام در ذائقه جانم شیرینی میکند چنانکه حسرت محرومیت از این نعمت های الهی در دوره جوانی همواره در کامم تلخ می ماند.
بر اساس وظیفه دینی و اجتماعی خود در کنار پرداختن به فعالیت های علمی به اندازه وسع و توانم در امورات دینی مذهبی و اجتماعی نیز، همواره در کنار مردم و در خدمت مردم باغچار بوده ام مراسم جمعه خوانی در شبهای جمعه با حضور مؤمنین محل و طلاب با محوریت ذکر و یاد خاندان اهل بیت عصمت و طهارت ، همواره در منزل شخصی ام برگزار بود در کنار مردم متدین و ولایی باغچار همراه با طلاب مدرسه ایام محرم و عاشورای حسینی را در همان تکیه خانه های قدیمی تاریک اما صمیمی و نورانی عزا گرفته یاد و خاطره شهدای کربلا و سالار شهیدان را گرامی و زنده نگه میداشتیم محرم و عاشورای حسینی در آن دوره های تاریک و ظلمانی در واقع بهترین و تنهاترین شاهرگ حفظ حیات معنوی دینی و فرهنگی مردم بود که جان تشنگان معرفت و معنویت را با ذکر عزا و حماسه حسینی از زلال معارف دینی سیراب میکرد تکیه خانه قدیمی قریه ما تا مدت ها منزل مرحوم ملا حسین کربلایی بود بعدها با همکاری خیرین و متدینین منطقه نخستین حسینیه و مسجد بزرگ و جدید منطقه باغچار ساخته شد. این حسینیه و مسجد تا این اواخر محل اقامه نماز جماعت مراسم عزاداری های محرم و عاشورا و نیز محل نشستها و اجتماعات بزرگ مردمی و اجتماعی بود. شایسته ذکر است که زمین این حسینیه و مسجد توسط خیر نیک نام محل جناب حاج اسحاق بیو وقف شده بود که یادش به نیکی باد در این دوره بسیاری از امور دینی فرهنگی و بعضاً اجتماعی مردم مانند حل و فصل اختلافات اصلاح ذات البین، راهنمای مسائل دینی و شرعی مردم به عهد بنده و طلاب همین مدرسه بوده است.
آنچه از فعالیت های علمی فرهنگی و اجتماعی گفته شد، توفیقی بود اندک که خداوند متعال با همکاری مردم خوب منطقه باغچار نصیبم کرد. قطعاً زندگی و سلوک اجتماعی هیچ انسان عادی یکسره کامل و خالی از عیب و ایراد نیست. لذا در پایان این بخش از خداوند متعال مسئلت میکنم اعمال خوب نیک و مثبت ما را اگر بوده است به کرمش قبول فرموده و ذخیره دنیای آخرتمان قرار دهد و اگر خبط و خطا و اشتباهی در کار بوده به کرمش بر ما ببخشاید و ما را با آنها مواخذه نفرماید. از شما مردم خوب و متدین باغچار از تک تک شما برادران و خواهران دینی ام که عمری با شما زندگی کرده و حشر نشر داشته ام و طبیعی است که در این مسیر طولانی همکاری و همراهی گاه دلخوری و دلتنگی پیش آمده باشد، در همین جا و در این ایام واپسین عمر که به گمان قریب به یقینم آخرین حضورم در بین صمیمی و دوستانه شما هست حلالیت طلبیده و التماس دعای خیر دارم و برای همه شما از صمیم دل دعا می کنم.
مرحوم آخند باغچار، در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۲۸ در سحرگاه شب قدر ۲۳ رمضان ۱۴۴۱ در حالی که ذکر خدا و اهل بیت(ع) را بر زبان داشت، داعیه حق را لبیک گفته و از این جهان فانی رحلت فرمود و پیکر پاکش در قبرستان بهشت معصومه شهر مقدس قم به خاک سپرده شد. رحمت الله علیه.(منبع: پرتوی در تاریخ ارزگان، رحمت الله ضیایی، ص375-384).